Eyes

Auburn/Red

Hazel

Slender

5'  5"   (165 cm)

Iranian

White / Caucasian

Non-Smoker

Never

Yes

No

Spiritual

Graduate Student

Medical / Health / Fitness / Social Services

$75,000 - $100,000

Occasionally

Middle Of The Road

English, Arabic, German, Farsi / Persian, Turkish, Other

I'll tell you later, Classical

نه باوآ. خل نیستم. اونجا اول بسم الله در توضیحات کم آوردم اینجا شروع کردم به ادامه نوشتن. برای همین سوالات به جوابها ربط نداره. نگی نگفتی... خدایا.. توبه از دست تو... چرا. ؟. میخونی؟ نه به مولا به هر ۴ بر کعبه. دنبال دیفال میگردم. چرااا؟ برم از دست تو توش من بنده ی آن دم که ساقی گوید تو یک جام دگر بزن و من نتوانم من بنده آن دم که دیوار گوید با سر بیا داخل من و من نتوانم.. حکایت منه بعد از خواندن پیام‌های شما. ننویس دادا نوکرتم ننویس

نه که میخوونی پس چرا بنویسم؟؟ کار دارم داداچ کار میفهمی کارر.. نمیتونم اینجا زیاد آفتابی شم. دارم بنایی میکنم.. قیافم ببینی هااا با اوس جلیل بنا فرقی نداره. یا دارم ملات درست میکنم یا نیمه ميندازم بالا.. تازه دو تا وردست هم دارم جمال و قادر.. دو بچه افقان افغانستانی تصور کن من با چکمه پلاستیکی و فرغون و این دو تا دنبال منن.. اگه ببینیم از هر چی زنه بیزار میشی.. میگی این یعنی اااین اووون بود؟؟؟ نه والله این اون بودددد؟؟ صفر شش گل رو زدی.. برررم پی کارم میخوام امشب به شهرداری شبیخون بزنم.. گفتم اون دو تا ور دستم بیام بریم نخاله پرت کنی زیر پل.. انگار مرده می‌خواهیم چال کنیم.. حالا گور بابات شهرداری.. بیلاخ... فعلا.. تا تو تخمه هات رو بخووری من برگشتم.

دادا خوشون به اون حالتون.. چی؟ یعنی تموم ‌‌شد بنایی؟ نه داداچ( تاته دوتاش رو تیتی.. خاطره هست تعریف میکنم واسط) یعنی تازه کجاش رو دیدی به کسی که زبونش میگیره تعریف میکنم اگه اخلاخت خوب باشه یک روزی. ؟ بگذریم گفتم گریزی بزنم جیم شم. میگم خوشا به حالت.. ااای صد سبد.. دلت گرفت دمی به خمره میزنی میگساری میکنی دودی هوا میکنی با اصغر و اکبر لب بساطی یا صغری و کبری ویلای شمالتی.. فیلمی میلمی مجاز غیر مجاز.. متوجه ای چی میگوم؟ مو چی؟؟؟ برو وصف حال من الانه ته مایه ی سوته دلان... روزمون عاقبت اربعینه شبمون شام غریبون... دسته و هیئت کم داریم.. خوشون به حالتون که رو دست ایلان ماسک فضا میری... ما اند امل هایشونیم نه اهلشونیم نه در بندشونیم چیزی نبود فقط سر ساقیت سلامت.. خوش باش که بلتی... ما رو درد گرفته نه مسکری نه منکری... البته جزام به رواست.. ا

خووب. من میگم من می‌شنوم. نوشتم ولی گوی اکثرا ا همه چیز رو طنز تلقی میکنن. به زبان سلیس پارسی و شیرین نوشتم ولی افسوس. الان میفهمم چرا یارهای قدیمی بعضی ها از کنارشان رفتند به همان علت گردن کشی و تمرد که البته خاص جنسیت مذکر است .. مطالب من تموم شد علت حضور رو در آخرین پاراگراف قید میکنم چرا.. اما دادا وقت خودت رو با نامه نگاری تلف نکن. نه میخونم نه جواب میدم. اگه باز میکنم نمیخوام صندوق پست پر باشه به مولا من هم یک چیزیم میشه وسواسی هستم انگار.. به دینت اگه توجه ای کنم به نامه ها.. چرا؟ اگر چه سالیان سال هست تنها هستم ولی بسیار خوشبختم و منتظر کسی نیستم چون در هر شرایط به ضرر من تموم میشه. مینویسم چرا.. و بعد عکس پروفایل رو که میبینم علت تنهایی برخی ها رو میفهمم هم اینکه چقدر بی ملاحظه گی هست وقتی مینویسی اول اولش که قیافه ها باید بهم بیان بعد برو نامه فکنی کن.. تو بفهم چرا عده ی زیادی از مردان خود شیفته اند.. نه اینکه زرتی بنویسی و به روش نران بخواهی شکاری کنی و دامی رو پهن.. بلکه با زبان بازی به چیزی برسی. نه داداش بنده اهل فن و کارکشته و آموزش دیده ام تا کسی دهانش باز می‌کند نیتش رو میدانم.. شاید زدن پس گردن من.. باید دین خودم رو به هستی پس بدم و چراغی سر راهی روشن کنم.. با مرگ خلیل و مادر سوگند یاد کردم تمامی دانش خود رو با خودم به گور ببرم.. علمی که نتوانی عزیزترین کس هایت رو از نیستی نجات بدی برای لای جرز دیوار خوبه.. ولی نمیدونم چرا... صدای مادر است در گوش زمزمه می‌کند و العافین عن الناس و کاظمین الغیظ. نام مرا از طریق دعاگویی دیگران زنده کن.. پس خوب گوش کن.. به مولا حق المشاوره ی من ساعتی خدا تومنه و هر کسی رو هم قبول نمیکنم.. مگر به قولی که... امید شفا باشد.

بریم؟ بریم پ.. دادا فیلم های پرویز صیاد رو میبینی.؟ نه..؟! آره...؟! . نصفه نیمه..! .. پس برو ببین اگه نه.. دیدی؟ معلوم هست داری سرم رو شیره میمالی حداقل 4 روز وقت میخواد برین این گروه نه بگو تا 4 روز دیگه... تو آره؟ پس بشین کنار کارت دارم... تو از گروه نصفه نیمه.. با تونم. باشه با تک ماده و ارفاق تو هم بشین کنار اونهایی که آره گفتن ولی همزمان برو سری به فیلمهای پرویز صیاد بزن... با گذشت 60 سال از ساخت اون فیلم ها انگار برای الان ساخته شدن... چرا؟ زندگی من پر از تاثیرات از تکیه کلام ها این مرد هنرمند هست.. پر از حلاوت و طراوته. . میگم راستی.... راستی... گوش بگیر : خاک بر سریش رو تو کردی شلوار مو رو چرا باید از پام بکشن پایین؟ چه ربطی داشت؟؟... میگوم برات بعدهاااا... تازه یک چیز دیگه... اگه بچه ای که تو شکمه اونه مال منه چرا پس تو شکم اونه؟؟ این چه ربطی داشت؟ ربطی نداشت.. گفتم بخندی.. تخصیر منه تو این بلبشو تو رو میخندونم.. مفت و مجانی ... اونهایی که فهمیدن به اونهایی تو لک هستن بفهمونن تا من برگردم.. تخمه و آبجو یادت نره.. آره دادا.. این جوری هاست..ا.

دادا خدمتت عرض نمایم از قدیم الایام بشر برای تنازع بقا و صید و شکار احتیاج به ابزار شکار داشت و تله و دام و نیزه و تیرکمان وووو قس علی الهذا.. که خود دانی.. ملتفتی که؟؟ جنگ میان دو نر رو در جنگل دیدی؟ و همین طور مراسم جفت گیری نر و ماده رو؟ آهان.. پس آره. حالا دقیقا بزار تو مناسبات بشری و انسان‌ها.. الان سپر و نیزه دیگه نیست تیرو کمان دیگه نیست.. ولی برای تنازع بقا دورغ که هست ریا و تظاهر فریب دورویی نفاق و شیادی و زبان بازی و چاپلوسی که هست.. خودت که شاهدی طرف برای نان در آوردن تو اجتماع صد رو عین بادبزن داره.. از طرفی هم حاکمه هم محکوم هم حق داره هم محق نیست.. چی بگم والله در موقعیت هم پاسه. هر انتخابی کنه هم برده هم باخته و هم پشیمونه.. میگم برای همینه که دوست رو از دشمن تشخیص نمیتونی بدی و برای همینه انعکاس اونها حتی تو زندگی و انتخاب جفت مواجه با مشکلات و سراب و شکست میشه.. حالا مبحث بعدی... جفت گیری حیوانات رو چطور؟ دیدی حالا شابلون دار بزار تو جمعیت نرها و ماده های آدمیت... نر دنبال شکار و دام گستری و ماده در حال اغوا و عشوه.. حالا یا با زبان بازی مردها و غلو و به تله انداختن از طریق گوش و شنوایی خیل زنان یا بر اثر گمراه کردن مردان از طریق چشم و بینایی زنان از طریق آراستگی و آرایش توسط زنان.. چرا؟ چون اولی از طریق گوش شکار می‌کند دومی از طریق چشم.. چرا؟ رقص جفت گیری حیوانات در نظرت باشه.. این وسیله برای تنازع بقاست.. چرا؟؟ هر کسی از طریق آرزوها و امیالش به دام می افتد و شکست می‌خورد.. هر آن کس را که قصد تسخیرش را داری از آرزوهایش و بر آوردن آن سخن بگو... مادر.. خدا لعنت کننه دخترت رو.. که داره یک یک افشای رموز هستی رو میکنه.. بیشمار بشمار شوما پس.ا .. حالا این در مردان به طریق دست انداختن مسخره کردن توهین و تحقیر زنان است چون که هر آنچه را که کوچک نمایی قورت دادنش راحتتراست یا وعده و وعید دادن از طریق مادیات که نان تو را در این آشفته بازار میدهم که کناری نشسته و فقط نسل مرا بزایی و تداخل قدرت (مرد) و زیبایی (زن) برگ برنده ابقای وجود نسل بعدی که بی عیب هست تامین شده است.. گرفتی؟ پسم بده که امانت بود... حالا بی ریا دادا ننویس.. من نه در شرایط باروری هستم نه تو در شرایط نسل کامل.. این رو میگم برای اینکه صندوق پست من پر از این لاطائلات توهین و تحقیر هست اون هم درست از کسانی که به پشیزی نمی ارزن.. راست گفتن هر کس با هر کس همان طور رفتار میکنه که باهاش رفتار شده.. پر بیراه نبودها

خوب قارداش.. هر کسی برای ملاک زیبایی خودش چوب خط هایی داره.. میگم از بچگی نشات میگیره.. چطور؟ ببرمت هیپنوتیزم و خلسه؟ ببرم؟ بیخیال.. جواب عین آیینه روشنه.. هر کس به ما خدمتی کرده و یا آزار رسونده اون رو ما به عنوان سمبول پاکی یا پلشتی جایگزین صدر انتخابات خودمون کردیم. حتی انتخاب جفت رو ناخودآگاه همینطور . و یا از بعضی ها از قیافه ها به شدت انزجار داریم.. میگم چرا.. چون علت فیزیولوژی اون رو اگه خواسته باشی به علت اینه که شاید سیستم دفاعی مشترکی داشته باشین و نباید تشابهات زیادی در میان باشه که مبادا نسل بعد دچار ضعف سیستم ایمنی و مورد آماج بیماری ها باشه.. حتی بوی آدم ها ناشی و برخاسته از همین بحثه.. چه بسا در دوران بارداری یا عدم مصرف داروها علی الخصوص کنتراسپا زن و مرد دیگه برای هم جذابیت ندارن. حالا بیخیال.. یک بخش اون این بود ولی اما میگم احتیاجی نی ببرمت تو ضمیر ناخودآگاه ولی به چهار ستون کعبه همینه از هر کس زخم خوردی قیاف اش رو دشمن در بزرگی تشخیص میدی البته مشابه اون صورت رو از هر کس مرهمی شیرینیی مدارایی دیدی اون رو به عنوان منجی در دنیای بزرگسالی تشخیص خواهی داد.. اینه که من از افراد کوتاه قد شکم دار کچل و عینکی و دماغ کوفته و سبزه منزجرم که البته اشتباه است چون زخم خوردم از این گروه در کودکی که بی دفاع بودم.. ولی چه کنم شاخص حک شده در کودکی من هست و افراد قد بلند پر مو و بور سفید رو چشم سبز و رنگی برای من چوب خط زیبایی و مروت و جوانمردی و نجاتن.. چرا که یاد آور مادر و برادرها و دایی و بستگان مهربان منن.. به پنج تن دست خودم نیست.. یاد آور خاطرات خوش و زیبا و پر ثمر من در دوران نونهالی و نو جوانی اند.. من خوبی آدمها رو با این گونه تشابهات میسنجم.. اشتباه است اشتباه است غلط اند غلط.. می‌دانم چه کنم دارم میجنگم که دوباره بازنگری کنم... ولی چاره چیست؟ صد سال اولش سخته.. بعد از مرگ آسان‌تر خواهد شد.. من از خود گفتم.. شما چطور؟؟؟ ا

اینجام.. کاکو.. نه برای چت.. دارم تلمبه میزنم سوسوی نوری رو روشن کنم و فوت کنم تو چراغ موشی بلکام سر راهت بزارم.. خسته نکن خودت رو ننویس.. و گرنه اون چراغ آنلاین لامذهب رو خاموش میکنم.. خوب میشه ها هی زیر آبی بری.. عینا و دقیقا مثل همه ی شما.. حالا چرا مردها تنوع پسندن؟ روم نمیشه بگم.. جون فاطی؟ ناموسیه.. چرا ما ایرانی هذ این طوری هستیم؟ به عنوان یک نویسنده که بنده از این قاعده هم مستثنی نیستم برای ارتباطات و پل ساختن میان فکر و ذهن نگارنده و مخاطب احتیاج به ابزار که همانا واژگانه هست.. یعنی من اگه بنویسم خر.. گاو.. گل.. بلبل شما رو با نگارش اونها فی الفور تصور اون اجسام رو در ذهنتان بیدار کردم.. حالا عمیق فکر کن و تجسم کن من میخوام عین این روش رو در بعضی کلمات پیدا کنم.. نمیشه... چرا؟ درجه ی هموطنان شلوارپوش و بیضه دار ما اون رو به عنوان درز و شکافی میبینن که آماج تیرهای زهر آگین خود کنن و کیسه ی تهوع ناملایمات و سموم زندگی خود روت بالا بیارن.. چرا طرف این طور گفت مرزشکنی کرد اجازه و مجوز حمله و یورش رو به ما داد.. در عالم پزشکی که خاص این حرفه هست مشکلی ندارم به عیان صحبت میکنم در میان لسان و نژاد و اشعار به مراتب با تازیان و ترکها راحتترم.. پذیرفته اند که شاعر یا نویسنده میبایستی برای رساندن منظور و ارتباط لاجرم از آن کلمات استفاده کند.. این درک عمیق را دارند ایرانیان شوربختانه و پارسی زبانان نه چرا؟ این ظرفیت را ندارند گنجایش آنان زیر خط صفر است.. چرا؟ چون محصول خشونتند که البته جبر جغرافیایی از بزرگترین عامل های آن است مینویسم بعدها چگونه.. تا کسی حرفی زد طنزگونه، آن را به عنوان مجوز سبز می‌دانیم و شروع به مرز شکنی و برچینی حدود معاشرت و آداب اجتماعی می‌دانیم.. حالا میشه راحت اهانت کرد و طرف رو آماج ناهنجاری های جنسی خفته امان قرار داد... چرا؟ چون در کلام از تابوها سخن راند.. داداش کلام اختیاری هست ما انتخاب کردیم به میز، میز و به صندلی ، صندلی بگوییم.. بیا قرار بگذاریم از الان به میز دلنگ دلنگ به صندلی ولنگ ولنگ بگوییم.. گور بابای بقیه.. با این قرارداد تمامی اصول نامگذاری قبلی رو درهم شکستیم.. ماییم که به واژگان بار می‌دهیم در حالی که ایشان خنثی هستند.. نه مثبت نه منفی هستند شما فقط شاهد و ناظر باش در این اوصاف .. این رو نوشتم که بستر سازی کنم. احیانا زبان اقدس و بتول و فاطی لال توهینی دیدم از نفهمی دور جان شما با تمام قدرت با آن مقابله خواهم کرد.. من آموزش یافته ی علمی هستم که زیر 3 دقیقه باید یا کسی رو بسازم یا کسی رو تخریب کنم.. بهرحال استخوانهایت را میشکنم اگر غیر از توصیف باشد... خودت دانی... از مبحث فاصله گرفتیم.. نوشتم زیاد از حد که تکلیف دانی... و حالا چرا مردان تنوع طلبند.؟ راستی چرا؟ آهان شلوارت رو پایین بکش دانی چرا.. به علت دنبلان بله دنبلان.. این گروه وظیفه ادامه حیات را از طریق طبیعت به عهده گرفته اند روزانه میلیون ها اسپرم تولید میکنن که زمانی یعنی به فاصله 3 روز در ماه ماده ای رو بارور کنند چون از طرفی اگرچه قدرت مردان خیلی بیشتر از زنان هست ولی بنا به عللی در مقابل درد و بیماری ضعیفتر و در نتیجه آسیب پذیرترن و طوری تنظیم فیزیولوژیک شدند که شمار زایمان 52 به 48( الان نه میگم بعدها چرا این نسبت بر عکس شده) باشه و همین طور با وجود تکثیر این همه یاخته ی جنسی و فشار به بیضه ها و درد و تورم و خارش آن ها برای برون ریزی و از طرفی رسالت ناخواسته ی به دوش آنان برای احیای نسل فیزیولوژیک دنبال ماده ها رفته تا وظیفه نسل سازی رو ادامه در این جهان بدهند.. بابا بانوان گرامی این ربطی به خیانت و دوست داشتن ایشان از طرف شما نیست.. بندگان خدا مکلفند مجبورن میفهمی؟؟ میگم ما گرگ را درنده کبوتر را معصوم و دانه خوار تصور می‌کنیم با فطرت و وجود و ذات ایشان نمیجنگیم ولی در همین راستا از شناخت مردان و زنان و روحیه ی طبیعی آنها مستاصلیم. این خاص جنسیت مردان و یا حالا زنان هست که به این نحو رفتار میکنن قابل شماتت و انتقاد نیست.. منتهی باید در چهارچوب زندگی اجتماعی دستورالعمل داد که چگوته می‌توان این موج طبیعت را درون افراد مهار و کنترل کرد.. ملزم به آموزش و تکرار هست.. پس آموختیم تنوع طلبی مردان ربطی به خصوصیات اخلاقی و شخصیتی ایشان و وفاداری ایشان ندارد غریزی و چه بسا طبیعی و عاری از گناه هست چون ساختار ایشان این گونه میباشددد

میبینم داری نیم نگاهی به ابزار آلات داخل تنبانت میکنی..! بیخیال.. نزار روی ترازو مثل طلا بکشش. اندازه و سایز ربطی به بازدهی و کارآمد در میان زنان ندارد.. ربط به مهارت و شناخت زن و استفاده ی بهینه از آن را دارد.. میگم در میان مراجعه کنندگان خودم که وسیله مردانگی خود را با میزان حجم تخمین میزنن و کمپلکس های روحی و روانی آن را همین طور، دیدم که میگم اختلالات بسیار روحی شدید در مردان که ضریب مناسبی با بیضه و آلت ایشان را داشته است قابل رویت است.. چرا؟ در قسمت هیپوفیز که مسئولیت پیش ساختگی انواع هورمون هاست رلیزینگ هورمون بهش میگن و مسئول تکامل گنادهای جنسی زنان و مردان است چنانچه اختلالی پیش آید درشتی و باروری آلت جنسی را تحت الشعاع دارد به طوری که آسیب دیدگان بعدها از عدم باروری یا حجم پستان در زنان و بیضه گان در مردها نالانند.. فارغ از دوران بارداری مادر و عوامل محیطی وی مصرف داروها و خوردنی ها بار عاطفی و روحی او و دست طبیعت و ناخشنودی آن که منجر به ناهنجاری ژنتیکی فرزند و جنین می‌شود در دوران بلوغ و حالا خمیدگی شخصیت تحت محیط نامناسب پدر صاحب آن اختلال و عیب را در می آورد.. افزون بر این کمبود ترشح اینگونه هورمون ها اختلالات شدید شخصیتی و هویتی را در پی دارد.. ندیدم زنی را که اختلال هیستری و بوردلاین در عذاب باشه از کوچکی سینه و تنبلی تخمدان در امان نباشه ندیدم مردی رو که شخصیت اسکزویید و نارسیس و پارانوئید داشته باشه یکی از اختلالات بیضه و بلبلش رو نداشته باشه و نتونه جفتش رو در بستر ارضا کنه.. حتی در دگرجنسان و همجنسگرایان و دو جنسیتی ها که صد البته با تشخیص آمنیون مایع جنینی و یا دوره درمان در کودکی کمی قابل رفع است.. قدرت ربطی به سایز ندارد فقط کارایی آن که آموزش پذیر در مواردی هست.. ندیدم مردی را که در بستر مرد واقعی باشد و در بیرون پرخاش گر و خشن نباشد. مهر و محبت مردان درجه مناسب و مستقیم با قدرت و کارایی جنسی ایشان دارد.. مردان ضعیف در زمینه جنسی پشت خشونت و تلخی خاص جنسیت خود ضعف خود را پنهان میکنن.. گرفتی؟ پسم بده پس

حالا از تو که گذشت. میگن وصف العیش نصف العیش.. نقطه ی کور و جواب سوالات خودت رو بیابی به هضم و قبول اون اختلال و کاستی کمک میکنه.. و نصف راه رو رفتی.. مونده تعامل با اون ناهنجاری.. که عمرم به دنیا بود یادت میدم.. میگم شاید ترمزی باشه برای جلوگیری از اونها در آینده برای نسل های بعد شاید توی شما فقط یک شنونده ی دانا.. استغفرالله باشه. خوب حالا چرا اون نسبت 48 به 52 موالید مردها برعکس شده؟ به علت مصرف آب لوله کشی و قرصهای ضد بارداری.. حالا چرا این همه مخنث مردان زن گونه زیادن؟ میگم اخلاخت خوب نی.. باور نمیکنی.. بیار چشمت رو یک انگشت بزنم.. خوب داری استخراج اطلاعات میکنی ها همین طور مفت مفت.. من برم پی کاری.. ننه ام دوباره تو گوشم زمزمه کرد نهی از منکر و امر به معرف.. برگردم جواب بنویسم.. تا اون موقع برو فیلم صمد ببین و ننه ی من رو دعا با این چنین دختر فرهیخته و نخبه ای پرورش دادن.. ؟

خوب.. خوب که خوب.. با یک بلیت ده تا سانس رو نیگاه کردی. بگم بیان بندازنت بیرون؟ جواب: بنداز بندازه بنداز.. با‌شه نمیکنم ولی قرار نشد عین صمد به چشم مو هم انگشت بزنی. شوما همون کالاته رو فن بزن لیلا پیشکشت. داداچ من میگم و من می‌شنوم. مینویسم پیام ندین باز میبینم میاد یکسری . جواب هم که نمیگیری اخمهات تا زیر زانوهات میاد.عین بچه ها قهر میکنی یا بلوک یا ناسزا نفرین. شخصا به تو ربط نداره. من دنبال جفتی اینجا نیستم همون کف خیابان اصلی ترین لایه یک آدم رو میتونی تشخیص بدی نه آلوده در لابلای لابیرنت مجازی اینترنت.. میگی امل هستم میگم آره از نتایج حرف میزنم و آمار میدم. باز میکنم پیام ها رو که صندوق پر نباشه.. یک جورهایی وسواس هست انگار کاری زمین مونده من باید رسیدگی کنم . توضیحات من تموم شد میفهمی چرا اینجام. دادا ۴ نون نکبت دکتر هلاکویی رو که حتما میشناسی؟ ناتوانی نادانی و نگرانی و نیازمندی... یعنی کل روانشناسان معتقدند که تمام ارتباطات بشری از این ۴ نون نحس و نکبت سرچشمه میگیره یعنی طرف نیازمنده نگرانه ناتوان و نادان هست که با کسی ارتباط میگیره و تو یک ارتباط غلط هم میمونه حالا چه عاطفی و احساسی چه عادی و کاری و غیره ریشه همینه.. این ۴ تا رفع شه همه میرن دنبال کارشون.. البته من یک نون دیگه هم اضاف میکنم اون هم نالانی هست. غر میزنه آه و درد و ناله میکشه چون دنبال توجه حالا چه منبت چه منفی هست البته شاید زیر گروه دقیق دقیق یا در صدر اون ۴ نون نکبت باشه. بهر حال یادم باشه بگم دکتر هلاکویی تجدید نظر کنه این رو هم افزون بر علت. خوب میگم این حکما دلیل امثال من و دیگرانه که شاید تنها میخوان بمونن و می‌مونن و مشکلی هم با تنهایی و انزوا ندارن.. غنی شده اند البته بگذریم از اون دسته که چیزی برای عرضه ندارن و واقعا دنبال کسی برای زندگی می‌گردن ولی موفق نمیشن. کسی که از لحاظ مالی به ثبات رسیده خودش رو دوست داره و دچار اضطراب نمیشه دانا و خردمند و قوی هست کمتر کسی رو برای جفت زندگیش دارای صلاحیت میدونه و این آرامش رو بهم نمیزنه.. چون اولا سرچین ها رو اون اول اول ها همه زدن و بردن مونده یک مشت سیاهی لشکر شکست خورده و درب و داغون..چرا؟ چون ازدواج حالا اولی یا مجددا بار کشیدن شخص ضعیفتر به دوشه میدونیم ازدواج هم نوعی معامله و داد و ستد و تجارت هست هر کی میخواد سود کنه. و این انتخاب شخص نابرابر و ضعیف قاعدتا از سرعت پیشرفت اون یکی دیگه کم میکنه و اصلا رابطه برابر نیست یا به عبارت دیگه نصف شدن حقوق و مزایا و دوبرابر شدن مسئولیت و مشکلات و وظایف هست. اینه که بنده و دیگران در شرایط مشابه نهایتا از تک بودن و فُردا عمل کردن شاد و خرسندیم بگذریم در عالم زنانگی، زن کسی رو میخواد که یک سر و گردن از تمامی زوایا برتر از خودش باشه که در مورد من حالا فقط این نیمچه هوش رو در نظر بگیرم کسی پیدا نشده که یک گام از من جلوتر باشه بگم اای ول بهت ميندازم بیا این سکان زندگی دست تو.. آی ااای دادا من شکارم.. که یک بار هم شده زن باشم و ضعیف و خدمت بگیرم.. آاا ای من زخمی و شمارم.... نبوده.. هر چی دست و پا چلفتی و چلمنگ بوده سر راه من بوده انگار من ننه ی یک کودک اون هم معلول ذهنی و حرکتی باید باشم.. تقصیر اون هم نیست فطرت و ذات و خمیره و سرشت و ژن من قوی و توانا ست در هم شکنی نیست.. ولی به مولا گاهی میخوام عینهو سگ ضعیف باشم ببینم اون طرف ماجرا چه رنگیه. فعلا که ابر مردی به پستم نخورده و هر چی بوده یک نصفه مرد ذلیل و خوار و تضعیف شده زیر دست مادر دیکتاتور و یا تک پسر زیر فشار یک فوج خواهر بوده که طبق اصل + در - پی من یا در حقیقت سر پناه بوده. البته ماجرای توتم و تابو فروید یا عقده الکترا یا ادیپ هم بسی در این اختلال و انتخاب دخیل بوده.. ننویسم پشت پرده رو و حلاجی نکنم مغزت هنگ میکنه و لذتی که از چشم چرانی اینجا نصیبت شده مفت مفت کوفتت میشه. بعدها 1 میلیون امضا جمع کردم مینویسم چرا.. فعلا این تنهایی ما مورد ملالی نیست و شکوه ای هم روش.

استغفرالله این ننه ی ما عجب دیسیپلینی داشت مقتدر موقر توانا. الان هم گوشم رو گرفته خلاصشون کن میگه.. شفاف سازی کن سرتق.. ااای ننه این هم به خاطر تو نه اون ١ میلیون امضا. اسم شوگر ددی شوگر مامی حالا مخاطب اون دو تا شوگر بی بی به گوشت خورده؟ در قدیم الایام مرد ریش سفید قبیله زنهای زیادی داشت چون پیر و بلد بود از جنگهای قبایل دیگه و مریضی و حیوانات وحشی جان سالم بدر برده بود و باز ته ریشه ی همون ۴ نون نکبت و ١ نون نفرت من خواسته و ناخواسته ازش بقیه تقلید و تاسی میکردن برای تنازع بقا. البته مشکلاتی رو هم به دنبال داشت و این بود که کلیه مزایا و همخوابگی با مونثان فقط خاص وی بود تا این که دست به یکی میکنن. حالا تو اون دسته ی اشرار احتمالا پسران خونی خودش هم بوده بهرحال با تبانی این شورشی ها پدر رو کشته و گوشتش رو میخوردن یک علت کانیبالیسم و آدمخواری همبستگی با روح اون فرد و ََگرفتن مزایا و سجایای اخلاقی اون طرف از طریق اکل گوشت اون بوده بهرحال بعد از این کار پشیمانی قابیل وار به سراغ اون دسته میاد. میگم کاری رو بکنی یا نکنی بهرحال اسیر پشیمانی هستی منتهی از نکرده ها بیشتر شاکی هستی نسبت ۶٠ به ۴٠ رو در نظر بگیر. باری بعد که نادم شدن بین خودشون قرار گذاشتن و حد و مرز که مادر و پدر و وابسته خونی تابو یا قدغن باشه برای کشتن و ازدواج و سمبولی رو به اسم توتم یا قرارداد بین خودشون پایه گذاری کردن. میگم تمامی روابط و ضوابط بشری قراردادی هست تحت آزمون و خطا پایه گذاری شده اند. با بروز عقده ی ادیپ فیگوری در اساطیر یونان که خواهان همبستری با مادر و کشتن پدر بود همزمان الکترا شخصیت مونثی که خواستار قتل مادر و همبستری با پدر بود و در هم آمیختگی تابو و توتم و منع و ایست اونها پدیده شوگر ددی و شوگر مامی بروز کرد علی الخصوص برای کسانی که از کمبود مادر یا پدر رنج برده در بیداری دنبال آن والد برتر میگشتن که نخست مانع تابو و توتم رو دور بزنن و سپس عقده ی ادیپ و الکترا را تعدیل کنن. و در این میان اون ریش سفید قبیله که حالا حتی زن هم میتونه باشه سد همون تابو و توتم این بار حتی فرزند رو دور زده و با استفاده و تکیه از اون ۴ نون نکبت دکتر هلاکویی و ١ نون نفرت من به امیال جنسی خفته خودش و اختلال شوگر بی بیی طرف مقابل خودش مهر تایید و اجرا بزند.. میگم اختلال یک طرفه نیست اگر کسی تو همچنین رابطه ای باشه اون طرف قضیه رو هم باید دید چون همزمان او هم مجرم و گنه کار هست یعنی تواما شوگر مامی یا ددی با تبانی شوگر بی بی ها شروع یک رابطه ی ناهنجار رو رغم میزنن. از پدوفیلی که فقط یک فاعل و دومفعول و یک عامل و دو معلول داره( طرف عامل و فاعل خودش هم به نوعی مفعول و معلول منفعل هست) بگذریم. حالا چرا ازدواج فامیلی می‌شده؟ اولا میخواستن سلطنت تو خود خانواده باشه ثانیا از ثمره ی ازدواج که بچه ها معلول میشن باخبر نبودن ثالثا مثل حالا امکان آشنایی و سفر رفتن نبوده که با سران و سلاطین کشورهای دیگه مراوده کنن و از اونها زن بگیرن و پیوند قدرت فقط تو سرکرده های اون ممالک بمونه.. دلیلش فقط اینهاست نه زنای با محارم.. که الان عنوان میشه. اصلا مذهبی اون موقع پایه گذاری نشده بود که مسیر ثواب و صواب و ناسره رو پیش پای عموم بزاره.. گرفتی؟؟.. بخوون جان ننه ات گل لگد نمیکنم.. به اون ماسماسک تلفن میگن میرن اینترنت بر فهم و درکشون از طریق خوندن می افزایند.. ن