بیا! سراپا گوشم! نجوا کن تمام حرفهای ناگفته ات را تمام دل تنگی ها....دلواپسی ها....دل شوره ها....دل گیری هاو تمام آن چه را که دل آزارت شده است...و من می خواهم بگیرمشان تا آرامترت ببینم، تا در آرامشت حتی به من فکر هم نکنی اما من،به آرامشت خوش باشم . . . گاه گاهی ...عاقلان را مست بودن، لازم است بی سیاست آدم یکدست بودن، لازم است از شراب و خاک آن میخانه می باید سرشت.... آدمی را جوهری سرمست، بودن لازم است. نبض بی تاب تو را، شب تاب می دانست و بس اشک کمیاب تو را، مهتاب می دانست و بس خنده می کردی به رسم سیلی سرخ ادب.... سرخی چشم تو را، از خواب می دانست و بس ..