دوست داشتم خدا یه خواهر به من می داد اما حسرتش را در دلم گذاشت و با این حسرت دردناک زندگیم به پایان خواهد رسید. آرزوی دست نیافتنی که با خودم به گور خواهم برد. آغوشی که تا آخر عمر ازش محروم شدم و جز حسرت چیزی در دلم نموند. دلتنگی که حالا به حسرت تبدیل شده ، این را واقعا نمی دونم دوست یا همسری بتونه تا حدودی حسرت بی خواهری را التیام بده و این غم و ناراحتی را تا حدی تسکین بده . ممکنه در اشتباه باشم و هیچوقت این خواسته عملی نشه و عواقب بدی داشته باشه. از این بابت نگرانم.